منتظران ظهور

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

مقامات والای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در قرآن

07 آذر 1395 توسط فاطمه لک زایی

. مقام خاتمیتقرآن کریم درباره مقام خاتمیت می فرماید: «ما کانَ مُحمَّدٌ أَبا أَحَدٌ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسولُ اْللّهُ وَ خاتَمِ اْلْنَبیّینْ». مقصود از خاتمیت، هم تأخر و خاتمیت زمانی و هم خاتمیت رتبی در قوس صعود است؛ خاتم یعنی«مهر» که در پایان نوشته ها قرار می گیرد. خداوند سبحان با فرستادن پیامبران، برای جامعه های بشری پیام می فرستد و پس از پایان گفتار و کلماتش، سلسله نبوتشان را با فرستادن پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ ختم، و صحیفه رسالت آنان را با وجود مبارک خاتم المرسلین مهر کرده است؛ پس هرگز جا برای نبوت و رسالت دیگری نیست.

از این آیه کریمه دو نکته استفاده می شود: نخست این که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ واجد همه مزایای مشترک و مزایای فرد فرد انبیا و بعضی از خصایص ویژه است که انبیای قبلی فاقد آن بوده اند. دوم این که، تا روز قیامت، احدی بهتر از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نخواهد آمد؛ زیرا رسول خدا، انسان کامل است و اگر کسی کاملتر از وی می بود، حتما او به مقام خاتمیت می رسید.

2. مقام عبودیت مطلقه

خداوند که رب و پروردگار عالمین است نسبت به افراد مختلف، متفاوت است بعضی از انسان ها تحت تدبیر اسماء جزئیه حقند مثلا بعضی در حقیقت، عبدالرزاق، عبدالجلیل، عبدالباسط، یا عبدالکریم هستند، اما پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله ـ ، «عبده» است و پروردگاری مربی و مدبر شخصی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ است که نهایی ترین مرتبه را داراست و در قوس صعود مقامی برتر از مقام مربوبیت شخص رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نیست و آن حضرت، منتسب به عالی ترین اسم از اسمهای حسنای خدای سبحان است. یعنی «هو» که همان هویت مطلقه است و چون کاملترین بندگی از آن اوست، جامع ترین کلمه به او اشاره دارد: «هُوَ اْلَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِاْلْهُدی وَ دینِ اْلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عِلَی اْلْدّینِ کُلِّهِ». قرآن کریم وقتی تعبیر «عبد» را نسبت به سایر انبیا به کار می برد همراه با ذکر نام آنها به کار می برد:«وَ اذْکُرْ عَبْدَنا اِبْراهیمَ وَ اِسْحقَ وَ یَعْقوبَ اولِی الأَیْدی وَ الاَبْصار». اما وقتی نام پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را می برد به «عبده» تعبیر می کند که ناظر به مقام وحدت است و این کلمه از «عبدالله» نیز بالاتر است، زیرا این بندگی (عبودیت)، حاکی از هویت مطلقه است.

3. مقام «بالاترین رتبه وجودی»

خدای سبحان به پیامبرش دستور می دهد که «بگو: من اولین مسلمانم»: «لاشَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ اُمِرْتُ وَ أَنا اَوَّلُ الْمُسْلِمین» منظور از «اول المسلمین» اولیت ذاتی است که گاهی از آن به اولیت رتبی یاد می شود. خدای سبحان درباره هیچ پیامبری تعبیر«اول المسلمین» ندارد. حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ با این که قبل از پیامبر ما و سر سلسله انبیای ابراهیمی ـ علیهم السلام ـ بود و دعا کرد که «وَ اْبْعَثْ فیهِمْ رَسولاً مِنْهُمْ یَتْلواْ عَلَیهِم ایاتِکَ وَ یُعلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکّیهِم» با این حال، خداوند به حضرت ابراهیم نفرموده بگو من اولین مسلمانم. «نوح» که شیخ الانبیاء و نیز «آدم» که ابوالبشر است هیچ کدام این جمله را نفرمودند؛ تنها کسی که قرآن از او به عنوان اول المسلمین یاد می کند، رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است. معلوم می شود این اولیت، زمانی و تاریخی نیست، زیرا اگر منظور اولیت زمانی بود، هر پیغمبری نسبت به قوم خود، اول المسلمین بود و انبیای پیشین نیز به طریق اولی می توانستند مصداق این اولیت باشند. از این که خدای سبحان تنها به پیغمبر اسلام فرموده بگو مأمورم که اول المسلمین باشم، برای آن است که وی اول صادر، یا اول ظاهر است. یعنی در رتبه وجودی او، هیچ کس قرار ندارد، چنان که آن حضرت، در قیامت، اول کسی است که محشور می شود.

4. مقام «اسوة حسنه بودن»

در قرآن کریم آیاتی است که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ را اسوه و الگوی جهانیان معرفی می کند و می فرماید:« لقد کان فی رسول الله اسوة حسنة» در این آیه شریفه، تنها تأسی افراد متوسط درمسائل اخلاقی و فقهی به آن حضرت مطرح نیست بلکه طی راه ولایت و انس و حشر با فرشتگان غیبی و شنیدن تسبیح آنان یا دریافت علم از آنها و آموختن دستور تأییدی و تسدیدی، تأسی به پیغمبر خاتم در تمامی شئون را می طلبد چون او، به طور کلی، این راه ها را طی کرده و اسوه همگان شده است. اگر کسی بخواهد از «فتح مبین»، «کوثر»، «شرح صدر» و «فتح قریب» استفاده کند به اندازه خود باید پیرو آن حضرت باشد، اگر می گوییم « رَبِّ اْشرَحْ لی صَدْری» راهش آن است که پیرو کسی باشیم که سینه اش منشرح است.

5. مقام «خلق عظیم»

خداوند، پیامبر خود را به عظمت اخلاقی داشتن می ستاید: «وَ اُنَّکَ لَعلَی خُلِقٍ عَظیمٍ» خداوند با جمله اسمیه و تأکید می فرماید: «تو دارای اخلاق عظیمی هستی». وقتی خدای سبحان از چیزی به عظمت یاد کند، معلوم می شود که آن چیز از عظمت فوق العاده ای برخوردار است، چون او هر چیزی را به «عظمت» نمی ستاید، بسیاری از موارد را با صفت «ضعف» یا «قلت» یاد می کند. سراسر دنیا را اندک می شمارد:« مَتاع الدُّنْیا قَلیل» و از دسیسه های شیطان به عنوان «اِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانَ کانَ ضَعیفاً» سخن می گوید؛ اما وقتی از خلق رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نام می برد می فرماید: «ای پیامبر! تو واجد همه ملکات نفسانی در حد أعلی هستی.»

منبع:http://ahlolbait.com

 نظر دهید »

رويكردها و آموزه‏هاي مبارزه زينبي

26 آبان 1395 توسط فاطمه لک زایی

قيام امام حسين(سلام الله علیه) آغاز مبارزه و شكل‏گيري آن است اما ادامه مبارزه و هدايت آن در مسير واقعي‏اش حاصل اسارت حضرت زينب(س) است. بديهي است ادامه مبارزه با حفظ ماهيت آن، كاري بس دشوار بود از اين‏رو سفير كربلا سعي داشت مبارزه‏اش را بر اصولي تغييرناپذير (كه از مباني قرآن و سنت نبوي مايه مي‏گرفت) پايه‏ريزي كند. مهم‏ترين اصولي كه از كلام آتشين زاده حيدر كرار در كاخ يزيد برداشت مي‏شود، عبارت است از:
1ـ شكست دشمن: زينب كبرا(سلام الله علیها) بر اساس منطق قرآن ددمنشي‏هاي يزيد را در باب به شهادت رساندن امام حسين(سلام الله علیه) و اسارت اهل بيتش را پيروزي يزيد ندانست بلكه آن را مهلتي دانست تا يزيد بر گناهانش بيفزايد.
2ـ افشاي ماهيت دشمن: عقيله بني‏هاشم پيشينه خانوادگي يزيد را در جمع سران و بزرگان محفلش آشكار ساخت و يادآور شد خاندان يزيد يا آل‏سفيان هيچ گاه با اسلام و پيامبر رابطه خوبي نداشته‏اند، در ادامه ثابت كرد جنگ يزيد با برادرش، جنگ قومي و يا ملي و يا حتي رقابت براي رسيدن به قدرت نبود بلكه جنگ كفر و ايمان و جنگ غرور جاهليت با تمامي ارزش‏هاي اسلامي است.
3ـ مرگ در راه مبارزه، نابودي نيست: بزرگ‏بانوي خردمند بني‏هاشم ضمن زبون كردن يزيد، با بيان شجره ناپاك خانوادگي‏اش، به ارزيابي قيام خونين كربلا پرداخت و روح شهادت‏طلبي را خاستگاه حركت و قيام اسلامي قرار داد و آن را به عنوان رمز پيروزي و بقا و ثبات حكومت اسلامي در طول تاريخ قلمداد كرد.
4ـ قدرت دشمن را پوشالي دانستن: زينب(سلام الله علیها) در ادامه نطق آتشين خود، يكي
يزيد! راستي تو بر اين باوري اكنون كه عرصه آسمان و زمين را بر ما تنگ كرده‏اي
و ما را به عنوان اسير اين سو و آن سو مي‏گرداني و بر ما چيره شده‏اي،
ما نزد خدا هم اين گونه خوار و بي‏مقدار هستيم؟ خيال مي‏كني چون پيروز شدي،
نظر كرده خدايي و ما كه مغلوب، خوار درگاه او؟ به همين خاطر باد در دماغ انداخته‏اي
و با غرور به اطراف خود مي‏نگري و شادمان مشت بر سينه مي‏كوبي
و خرسندي كه چرخ دنيا بر مراد تو مي‏گردد و كارها مطابق خواست تو نظام مي‏گيرد
و حكومتي كه سزاوار ما بوده، بر تو هموار گشته است؟ اما لختي آهسته‏تر!
چنين از روي ناداني سرود پيروزي مخوان.
ديگر از اصول مبارزه را ترسيم كرد و آن توخالي و پوچ دانستن قدرت بود. زور و قدرت، آب حيات هر ستمگري است و هر ستمكاري، زماني كه احساس قدرتمندي مي‏كند، شادمان است و دوست دارد همه او را ستايش كنند. يزيد نيز خود را در اوج پيروزي مي‏ديد و مست باده قدرت بود اما زينب كبرا(سلام الله علیها) با مطرح كردن پوشالي بودن قدرت او تمامي شيريني پيروزي را در كامش مبدل به تلخي زهر كرد.
5ـ ترس و اضطراب به خود راه ندادن: دختر حيدر كرار(سلام الله علیهما) در حالي كه ريسمان بر گردن داشت و در كاخ مجلل و باشكوه يزيد، حكمران شام قرار گرفته بود، بدون هيچ ترس و اضطرابي دادِ سخن داد، چون با ايمان قلبي كه داشت، دشمن به همان اندازه در نظرش كوچك و بي‏ارزش بود كه خداوند در ديده و جانش بزرگ و عظيم. بنابراين بدون هيچ ترس و واهمه‏اي نطق آتشين خود را در برابر تمامي انسان‏هاي به ظاهر بزرگ و قدرتمند شام بر زبان جاري كرد.
6ـ جاودانگي آثار مبارزه: با اطمينان كامل به آينده درخشان قيام برادرش و آگاهي به آثار جاويدان و فراگير آن در تاريخ، خطاب به يزيد فرمود:
«اي يزيد! هر چه مي‏تواني در راه دشمني ما مكر و حيله و نقشه طرح كن و كوشش به خرج بده! به خدا سوگند! نمي‏تواني نام ما را از خاطره‏ها و صفحه تاريخ محو نمايي!…»
زينب كبرا(سلام الله علیها) براساس اعتقاد عميق خود به قرآن به خوبي مي‏دانست تمامي نقشه‏ها و توطئه‏هاي يزيد بر باد است و آنچه در آينده تاريخ مي‏درخشد، آثار قيام خونين برادرش است.
7ـ هدفداري: در پايان خطبه آتشين، زينب كبرا فرمود:
«اكنون حمد مي‏كنم خداي را كه آغاز كار ما را به سعادت و مغفرت قرار داد و پايان آن را به شهادت و رحمت ختم نمود. از خداوند متعال مي‏خواهيم كه ثواب و رحمت خويش را بر شهيدان ما تكميل فرمايد و اجر و مزد آنان را افزون سازد و جانشيني ما را از آنها نيكو مقرر فرمايد، زيرا او خداوند بخشنده و مهربان است و او پناهگاه ما است و ما را كافي است و او نيكو وكيلي است.»
حضرت هدف از آفرينش بشر را به معرفت حق رسيدن و در جوار رحمت او آرميدن مي‏داند و معتقد است وقتي بنده‏اي به خدا پيوست و در هيچ وضعي خود را از او جدا نديد، آنگاه تلخي و شيريني، مرگ و حيات همه و همه در نظرش يكسان است.
رسوايي طاغوت
خطبه كوبنده سفير كربلا چنان اوضاع مجلس آراسته يزيد و او را آشفته كرد كه يزيد دچار سردرگمي شد و ترسيد با افشاگري‏هاي دختر علي بن‏ابي‏طالب(سلام الله علیه) پايه ‏هاي حكومتش دچار تزلزل شود. ترس زماني بيشتر شد كه حضرت زينب(سلام الله علیها) در مسجد شام هنگامي كه امام سجاد(سلام الله علیه) مشغول ايراد خطبه افشاگرانه خود بود، با فريادهاي رسا آن امام را ياري كرد. يزيد كه بيم داشت مبادا قشر عمومي جامعه كه از حقايق كارهاي او و خاندانش بي‏اطلاع بودند، متوجه شوند و سر به شورش و قيام بردارند، براي اينكه خود را از چنين خطر بزرگي وا رهاند، راهي جز دلجويي و عذرخواهي از اسيران نديد تا بدين وسيله جوّ شام را آرام كند و پرده بر اعمال نادرست خود بكشد.
از روي تملق و چاپلوسي به عذرخواهي و پوزش متوسل شد تا شايد بدين وسيله راه نجاتي يابد و خود را از وضع خطرناكي كه در آن قرار گرفته بود رها سازد. بنابراين پس از آنكه گناه قتل امام حسين(سلام الله علیه) را به گردن پسر مرجانه انداخت، اهل بيت را مورد نوازش قرار داد و از آنها خواست اگر تمايل دارند در شام نزد او بمانند و اگر نمي‏خواهند به مدينه بازگردند.
از آنجا كه بانوي شجاع اسلام قصد داشت بيشتر با مردم سخن بگويد و آنها را در جريان فاجعه دردناك صحراي كربلا قرار دهد و از اين ره نهضت خونين برادر را به بهترين شيوه معرفي كند، فرمود: «پيش از هر چيز بايد براي كشتگان خود سوگواري كنيم»
يزيد به خوبي از منظور سفير كربلا آگاه بود، ولي در وضعي قرار داشت كه نمي‏توانست پاسخ منفي دهد. از اين‏رو دستور داد سه روز براي كشتگان كربلا عزاداري كنند. زينب كبرا(سلام الله علیها) به رغم خستگي زياد مصمم بود در هر فرصتي جنايت‏هاي يزيد را بدون ملاحظه شماره كند و بر رسوايي او بيفزايد.

منبع:سایت شیعه نیوز

 نظر دهید »

تصویر

06 آبان 1395 توسط فاطمه لک زایی

 نظر دهید »

حضرت زینب(س)

06 آبان 1395 توسط فاطمه لک زایی

عبادت زینب سلام الله علیها
عبادت غرض اصلی آفرینش است و امام معصوم سمبل و تجلی این غرض؛ و هرچه یک انسان عابدتر باشد با حرکت آفرینش هماهنگ‌تر و با معصوم مانوس‌تر می‌شود. شاید علت انس حضرت زینب (سلام الله علیها) با برادرش امام حسین (علیه السلام) جلوه‌ای از این عبادت باشد.
حضرت امام حسین علیه السلام در هنگام وداع به زینب کبری فرمود: «خواهرم در نماز شبت مرا به یاد داشته باش.» و نیز از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: «عمه‌ام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام هم فرایض و هم نوافل خود را به جای می‌آورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده، زیرا به هر اسیر شبانه روز یک گرده نان می‌دادند و عمه‌ام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچه‌ها می‌داد.»نوشته‌اند هیچ‎گاه تهجد و نماز شب این بانوی بزرگ ترک نشد. در فرهنگ قرآنی نافله چیزی است که زیاده بر واجب است و از روی تفضل و تبرع انجام می‌گیرد

 

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

منتظران ظهور

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس